قشم و هرمز جزایر الهگان افسونگر

روز پنجم سه شنبه ۳۰ بهمن

امروز هوا آفتابی و کمی گرمتر از دیروز بود ، ازنانوایی چند تا نان تافتون گرفتیم و از بقالی وسایل صبحانه که چشمان به  جمال نون بربری روشن شد یکعدد نان بربری گرفتیم و مانند فاتحان گنج  بردیم با احترام بردیم سر سفره ، امروزتا قبل از ظهر کمی استراحت  کردیم و مقداری از خرید ها را در ساک ها جابه جاکردیم تا  وسایلمان جمع و جور و مرتب شود ، فاصله منزل ما تااولین  مرکز خرید یعنی دودلفین تقریبا ۲۰ دقیقه ای میشد ، قدم زنان در هوای کمی  بهاری از کنار ساحل رفتیم به سمت مراکز خرید ، از بازار چین چند تا وسایل  چوبی حرفه ای ماساژ که کاربرد خیلی خوبی دارد گرفتیم. بازار چین دو تا شعبه در درگهان دارد اولی در خیابان  روبروی بازار قدیم قرارگرفته ودومی هم در مرکز خرید قصر قرار دارد .

در اینجا همه جور وسیله ای وجود داره که دارای کاربردهای خوبی است که یکی از آنها این کیف های وکیوم لباس می باشد که خیلی به درد ما خورد . البته با زهم تاکید می کنم به صرف اینکه در درگهان هستید و قیمتها باید مناسب باشد هیچ گاه چشم بسته خرید نکنید زیرا اجناس مشابه در فروشگاه های مختلف دارای قیمت هایی مختلف میباشد . تا ظهر دراین بازارها گشتیم و  برای نهار هم رفتیم رستوران گیلانی سه تا غذا شامل جوجه و کباب و ماهی با برنج و نوشیدنی شد ۹۵۰ (ت ) کیفیت و مزه جوجه خوب و کباب و ماهی معمولی بود البته دخترم ماهی و غذاهای دریایی دوست داره و کلا ماهی خوره یادتان باشد هروقت اینجا غذای دریایی خوردید حتما بعدش چند تا خرما بخورید تا  طبع سردی ماهی را بگیرد . ولی اینجا هم برعکس تعریف آشپز که ماهی حرفه ای و خوشمزه می پزم ماهی سفت و معمولی بود   با ۵۰ (ت) آمدیم منزل .

اگر فرصت دارید بر ای خرید اجناس عجله نکنید و از جاهای مختلف هم قیمت بگیرید و  از لحاظ کیفیت و اصل و فرع  با هم مقایسه کنید .  نکته جالب در نامگذاری لاین های مراکز خرید می باشد که مثلا در بازار دریا با نام های جالبی مثل ساحل و موج قابل شناسایی بود اگر به دنبال انواع کاپشن و تی شرت های ورزشی و... با قیمت مناسب و  هستید می توانید در طبقه  دوم این مرکز خرید به فروشگاه مختار سری بزنید بعضی از اجناس خارجی و دارای کیفیت های متفاوتی است .  در این منطقه تا به چشم می آید بچه های کم سن و سال از ۱۰ تا ۱۵ ساله است که همه کاری اعم از دستفروشی ، تبلیغ مغازه ، فروشندگی ، مدیریت ساختمان و ... انجام می دهند . تقریبا همه ی کارهای  این آپارتمان  9 واحده که ما اجاره کرده بودیم  را یک نوجوان 15/14 ساله  انجام میداد.

در یک مغازه کفش فروشی هم  ساعت ۹ونیم شب  فقط یک نوجوان ۱۲ ، ۱۳ ساله بود که همه جور اطلاعات و قیمت داشت ، اینجا خیلی موتو رسوار کم سن و سال سال دیدیم ، به قول همراهان اینجا ا ول پسرها موتور سواری یاد میگرند بعد راه رفتن . خلاصه که گنگ بچه های قشم خیلی بالاست . مسئولیت دادن به فرزندان مسئله مهمیه و همچنین از همین دوران با کسب تجربه در همه موارد پسرها پخته و با تجربه تر میشوند و خیلی زود میتوانند وارد جامعه شده و گلیم خودشان را از آب دربیاورند .مسئله ای که جامعه ی امروز ما متاسفانه کمتر به آن پرداخته است و با توجه به گذراندن دوران سختی که داشتیم حالا می خواهیم بهترین امکانات را برای فرزندامان فرآهم آوریم غافل از اینکه آنها را از فراگیری مهارت های واقعی زندگی محروم می نماییم .

با این آقا ابراهیم در رابطه ازدواج و رسم ورسومات پرسیدیم که گفت که اینجا بالای ۵۰۰ هزار تومان مهر نمی بندند ، گفتیم چطور  ، گفت یعنی اینکه  مهریه دختر ها زیر ۵۰۰ هزار تومان و سی جز قرآن  مجید هست  که اون مهریه را هم میگفت نمی دهند ، دختر ها جهاز ندارند ، بعد از چندروز اقوام هر کدام یک تکه از جهاز را به عروس و داماد هدیه میدهند ، میگفت  این راننده های شوتی (که اصطلاحی بین خودشان است .  به این راننده هایی که اجناس را جا به جا می کنند  می گویند ) برای انتخاب همسر به روستایی به اسم  رمچاه ، که دارای خانوادهای پولدار هستند می آیند . گفتیم خب چرا  دختر  بهشون می دهند  گفت  به این  علت  این شوتی ها خوب  پول در میآورند  .

میگفت ما اکثرا به خاطر شغل های پر خطری  مثل ناخدای لنج ، ماهیگیری و جابه جایی اجناس  و ... داریم  هیچی به نام خودمان نیست وهر چی داریم به نام همسران ما می باشد . تا در صورت وقوع حادثه خانواده هایمان دچار مشکل نشوند .  میگفت دراینجا خانم ها بیشتر منزل هستند و آخر هفته  برای نماز جمعه و گردش بیرون میآیند ، البته راست میگفت  ما در کل روز تعداد کمی از خانم های محلی را دیدیم ، در منطقه درگهان طی سالیان گذشته تقریبا از تمامی جاهای کشور مشغول به کسب وکار شده اند یکی از کسبه میگفت در همین راسته بازار فقط ۱۰ الی 15  نفر محلی هستند بقیه از جاهای دیگری آمده اند ، ضمنا بیشتر اهالی اینجا اهل تسنن هستند وصدای اذان در ۵ نوبت به گوش میرسد و بسیاری از مغازه ها برای اقامه نماز به نزدیکترین مسجد میروند ، ابراهیم میگفت اگر یه چند روزی مسجد نروید از طرف مسجد علت را جویا میشوند .

منارهای مساجد به شکل کشورهای عربی است .  در واقع دراین منطقه  هنوز تعاملات بین جامعه سنتی و رسوم و سنن  با توجه به تغییرات فرهنگی و اقتصادی در جریان است ،  رسم است دخترها قبل از ازدواج روبنده یا برکه  (نقاب)نمی بندند تا جوانان بتوانند همدیگر را ببینند ، اما پس از ازدواج برکه یا نقاب میزنند که معلوم شود متاهل هستند .البته این امر ۱۰۰ درصد صدق نمی کرد بعضی از خانم ها که با بچه و همراه بودند داشتند بعضی دیگر نداشتند . در هر حال همیشه کشمکش بین سنت و مدرنتیه در همه ی جوامع برقرار است . در طی جریان خرید پیشنهاد میشود  با خوردن یک چای کرک البته با شیر که  دارای طعم  ومزه مطبوعی است جانی دوباره بگیرید و  به بازارگردی و یا گشت گذار بپردازید .

هوای عصر گاهی و شب بسیار عالی و مطبوع می باشد .  از این هوای پاک و تمیز نهایت استفاده را ببرید و شب هنگام پس از خستگی بی پایان خرید ، کمی در کنار ساحل دریا به استراحت بپردازید و به منزل بروید  ، در بیرون مرکز خرید دودلفین با دخترم نشسته بودیم که یه پسر 12 ساله با اصرار پیشنهاد فروش چند دستبند صدفی  به قیمت( ۵ تا ۱۵۰ت) را داد که میگفت خودم اینارو درست کردم و ...  ما هم یک سری برای سوغاتی  خریدیم .

 

برای شام رفتیم رستوران ژابیز پشت پاساژ نور که هم کیفیت و مزه غذا خوب بود ۴ تا جوجه کباب گرفتیم با نوشیدنی شد ۸۰۰ ( ت)  درراه برگشت به منزل متوجه شدیم چند خانم جوان دور یک خانم دیگررا گرفته اند و سراسیمه می پرسند دکتر و درمانگاه کجاست شماره ای ، آدرسی دارید  سریع رفتم از یک مغازه پرسیدیم که همان شماره 115 آمبولانس را دادند که زنگ زدیم بیایند . اون بنده خدا ظاهرا دچار تنگی نفس شده بود و نفسش بالا نمی آمد و به زور تنفس میکرد ، یکی از این خانم هاگفت من پرستارم ولی می ترسم دست بزنم گفتم خانم الان موقع این حرف ها نیست هرکمکی از دستت برمیآید انجام بده که با کمک همسرم شروع کرد به ضربه زدن به پشت و کمک کردن تا بالاخره بعد از نیم ساعت آمبولانس و همسر ایشان از راه رسیدند و ماجرا ختم به خیر شد .

پس از این ماجرا همسرم از این خانم ها تشکر کرد و سر کوچه بعدی خداحافظی کردیم و رفتیم خانه سرکوچه دیدیم همون سه تا خانم دارن میروند داخل ساختمان ما با تعجب گفتند شما هم اینحا هستید که  همسرم گفت چرا مثل بچه خوب از مسیر مستقیم نیآمدید و این وقت شب کوچه پس کوچه میروید که زدند زیر خنده و گفتند چون ماشین ما رو از این مسیر آورده ما هم اینجوری بلدیم خلاصه صحبت به آنجا رسید که فردا میخواهیم برویم جاهای دیدنی ولی قیمت ها بالا بود و ماهم شخص مناسبی را پیدا نکرده ایم . بلافاصله شماره آقا ابراهیم را دادیم وگفتیم اسم ما ببرید کارتان  را راه میاندازد ، با اینکه ساعت 11/30 شب بود زنگ زدند و قرار شد فردا با هم  بروند برای قشم گردی.

 

روز ششم چهار شنبه ۱ اسفند

قشم شهر گلهای کاغذی

امروز صبح بعداز صرف صبحانه ما که قرار بود با آقا ابراهیم بیاییم شهر قشم ولی خوب به خاطر همسایه ها که ایشان را با آنها فرستادیم برای گشت و گذار.  یکی دیگر از دوستان  را فرستادند که تا قشم مارا ببرند .  آمدیم قشم با مبلغ ۲۰۰ ( ت)  و ابتدا رفتیم بوستان ساحلی زیتون( فاصله درگهان تا قشم ۲۰ دقیقه می باشد) . شهر قشم را باید شهر گلهای کاغذی نامگذاری کرد. بلوار ها و خیابانهای قشم مملو از گلهای کاغذی زیبا بود که زیبایی شهر و خیابان را دوچندان میکرد .

ساعت ۱۰ صبح دمای هوا ۲۳ درجه  بود پس از خوردن بستنی ۴۰( ت) قدم زنان در کنار ساحل حرکت کردیم  تعداد جمعیت  در پارک خوب بود نه خلوت و نه بسیار شلوغ و پر هیاهو .از  انواع تفریحات  دریایی شامل پدل و جت اسکی ، شاتل و موزی و قایق سواری به بندر کنارک را میتوانید به عنوان بخشی از اوقاتی که در اینجا هستید را انتخاب کنید و لذت ببرید .  .پدل نیم ساعت ۵۰۰ (ت)  ، شاتل نفری ۲۵۰( ت)  .

 

 

خب مگر میشه بیایی دریا و تنی به آب نزنی از آنجا ظاهرا اجازه شنا  نمی دادند  صندل هارا درآودیم  و پاهایمان را  به آبهای گرم دریای خلیج فارس سپردیم .  در کنار ساحل بچه ها  مشغول  ساختن قلعه شنی پرتقالی ها بودند تا سرانجام در نبردی  شجاعانه قلعه را فتح و تسخیر نمایند .

با نگاه کردن به آسمان پرواز بادباد ک هارا که شادمان و بی خیال برفراز آسمان  خودرا به دست باد سپرده اند را می بینیم و غبطه می خوریم .کمی قدم زدیم و عکس انداختیم واز دیدن مناظرلذت بردیم هنگامی که همراهان مشغول عکاسی بودند  از فرصت استفاده کردم برروی تکه سنگی کناردریا نشستم  ودقایقی به صدای امواج گوش سپردم ، همین طور که تلالو نور خورشید که به روی  امواج میرقصید نگاه میکردم و امواج به پاهایم میخورد ، مشفول نوشتن این چند خط شدم . (با توجه به تجربه چند بار نوشتن سفرنامه اینبار در هر موقعیتی که پیش می آمد نکات و خاطرات سفررا یادداشت میکردم تا این لحظات را فراموش نکنم )

در کل  شهر قشم شهری روبه پیشرفت و گسترش با ساخت و ساز انواع پروژه های مسکونی و تجاری و در نقاط مختلف شهر و دارای مراکز خرید بزرگ و مدرن میباشد . و درمیادین شهر از نمادهایی مثل مقبره حافظ و یا بادگیرها به خوبی استفاده شده بود . که جای تقدیر دارد .

از پارک زیتون ،تقریبا با ۱۰ دقیقه پیاده روی رسیدیم به سیتی سنتر ۲  که که بزرگترین مرکز خرید قشم می باشدبا  فضایی بزرگ و شیک و به روز .در قسمت های مختلف این مرکز خرید چندین ماکت بزرگ از مجموعه فیلم های ترانسفورمرزو یک دایناسور بزرگ  قرار داشت که سوژه مناسبی برای عکاسی در کنار این ماکتها بود .  قیمتها ی اجناس خوراکی خارجی  یه ۵۰ هزار ت با درگهان بیشتر بود ، در بعضی از مغازه ها قیمت  تیشرت از ۱۵۰ تا ۳۰۰  (ت )بود  خب در کل قیمت ها اینجا بیشتره با گذر از تونل رنگین کمان رفتیم به سنتر 1 و دیدن دایناسور  و برای رفع خستگی رفتیم صندلی ماساژ ۱۵ دقیقه ۱۵۰(ت)

 

بعد از کمی گشت و گذار در سیتی سنتر ساعت ۱  بعد ازظهر هم رفتیم جیجیان برای نهار  با تاکسی به مبلغ ۷۰ (ت )  که راننده گفت اینجا معمولا ظهرها بسته است گفتیم  بریم، ببینیم ،  دیدیم بسته بود و همراهان گفتند کباب را ولش کن امروز پیتزا بخوریم ، به دخترم گفتم فکر نمی کنم امروز یه پیتزای درست و درمون بتوانیم  بخوریم چون زیاد اینجا پیتزا فروشی نداریم . طبق معمول پسرم پس از جستجو و مشورت  با آقای گوگل  ،  با یک پیاده روی 10 دقیقه ای و لذت بردن  از دیدن  گل های کاغذی در بلوارها  ، رسیدیم به  پیتزا کمپانی در خیابان دانشمند که هم اسم یک پیتزای معروف در کشور دیگری بود که خاطرات گذشته  مارا زنده کرد  ، بعد از دیدن منو  که دارای  پیتزاهای  یک نفره  یا سه نفره بود .ما دو تا سه نفره سوپریم و قارچ و مرغ سفارش دادیم شد 1/154000( م ت) . مزه و کیفیت پیتزاها خیلی خوب بود اندازه هم استاندارد بود .

اینجا را برای خوردن فست فود پیشنهاد می نماییم .  در خیابان دانشمند تا انتها  انواع فست فود ها و پیتزا فروشی ها درهمین خیابان  قرار داشتند. باز هم با اسنپ خواستیم ماشین برگشت بگیریم که موفق نشدیم و با یک پژو  برگشتیم درگهان با ۲۰۰( ت) و در راه با صحبت باراننده ایشان هم  از کم شدن کیفیت غذای ناخدا علی با ما هم عقیده بود که میگفت که دیگه مسافران را به آنجا نمی برد ، ساعت 3 رسیدیم منزل وکمی استراحت کردیم و  عصر قرار شد بالاخره برای آخرین بار بریم یه دور در بازار درگهان بزنیم و شب زودتر بخوابیم  که فردا صبح خیلی زود باید بریم هرمز .

بر ای شام  آخر برای بار دوم آمدیم  تهیه غذای ژابیز ، مرغ ترش  شکم پر و جوجه و میکس سفارش دادیم شد 700 (ت)  که واقعا مرغ شکم پر بسیار خوشمزه بود . اینجا را هم پیشنهاد می نماییم . تا به حال ما دو دفعه در یک جا غذا نخورده بودیم .

جمع هزینه های انجام شده در قشم برای 4 نفر  :

خورد و خوراک : 16 میلیون 

 محل اسکان : 15 میلیون 

 بلیط قطار رفت و برگشت: 6 میلیون

 حمل و نقل : 6 میلیون

 

 

 

روز هفتم  پنج شنبه  ۲ اسفند

جزیره هرمز 

برنامه ما این بود که  امروز  صبح زود از اسکله ذاکری به سمت جزیره هرمز حرکت کنیم ( البته خوب شد که زودتر آمدیم ) ساعت ۵ صبح  ابراهیم تماس گرفت که امروز اسکله شلوغه اگر میشه زودتر بیایید ما هم ساعت ۵ و نیم جمع و جور کردیم و رفتیم اسکله دیدیم بعله چه خبره شلوغ و مملو از مسافر تور هرمز ، سریع بلیط ها را از دستگاه  به مبلغ 760 (ت)گرفتیم  و ساعت ۶و ۳۰  صبح رفتیم به سمت هرمز ، امروز چون مسافر زیاد بود هر نیم ساعت یک شناور بلافاصله با تکمیل شدن ظرفیت  به سمت جزیره  هرمز حرکت می کرد. ( زمان مسیر  55 دقیقه می باشد و فاصله  قشم تا هرمز ۱۲ مایل یعنی 19/300 کلیومتر  فاصله دارد )

با گذر از روی امواج دریا و تماشای طلوع خورشیدکه  از پشت ابرها بواش ، یواش بیرون می آمد به سمت هرمز حرکت کردیم . در داخل کشتی یه آقای شیرازی بود که از  اول حرکت  با اون لهجه قشنگ شیرازی  مدام مشغول بود و نمی گذاشت که حوصله ی مسافران سر برود .   از اینجا شروع کرد که  کشتی همینه  ، رقص  و آواز نداریم ، ساکت و دست به سینه بشینیم .  نمیشه که ، بعد یهو میگفت به دلفین ها نگاه کنید ، غرق نشیم  یهو مثل تایتانیک  و....  در این حین چند تا از مسافرها می خواستند بروند  بیرون  برای عکاسی که مهماندار ممانعت کرد و گفت به دلیل امن نبودن امکان نداره یه خانم مسنی گفت من فقط به عشق اینکه روی دریا حرکت کنم آمدم  مسافرت ،خلاصه از آنها اصرار و مهماندار هم با صبر و خوش اخلاقی مسافران را به سر جاهایشان هدایت کرد. آقای شیرازی  میگفت این چه مسافرتیه یک عکس سلفی بندازیم تا بقیه بهفمند ما آمدیم مسافرت و دریا ، بعد شروع کرد به کل کشیدن ، خلاصه داستانی بود به افتخار راننده دست زد  ، کل کشید ،  صلوات فرستاد و... 

در حین حرکت  وقتی از کنار کشتی های باری بزرگ عبور  می کردیم ، تازه متوجه بزرگی و عظمت این کشتی ها می شویم .  امروز هوا تقریبا نیمه ابری و با احتمال بارش  کوفته قلقلی ببخشید نم نم بارون بود .

تا مهماندار میرفت به قسمت دیگر سر بزند این کاکوی شیرازی میگفت بچه ها دست بزنید خانم ناظم رفت ، و... خلاصه  دمش گرم نفهمیدیم کی رسیدیم به جزیره زیبای رنگارنگ هرمز .

جزیره هرمز به شکل بیضی است و مساحت آن در حدود 45 کیلومتر مربع می باشد. در آخرین سر شماری در سال 1395 جمعیت ساکنین آن 6000 نفر قید شده است .  قدمت این جزیره به دوران پارینه‌سنگی بازمی‌گردد و حدود 40 هزار سال پیش تخمین زده می‌شود. مارکوپولو، جهانگرد معروف، در سال 1290 میلادی از این جزیره دیدن کرده است. تلخ‌ترین دوران تاریخی هرمز، اشغال آن توسط پادشاه پرتغال، مانوئل یکم بوده است. جزیره هرمز از سال 1507 میلادی تا 1622 میلادی به‌عنوان مستعمره کشور پرتغال بوده است و سرانجام در دوره شاه عباس باز پس گرفته شده است.

از آلفونسو دا آلبوکرک دریادار بزرگ پرتغالی،که اشغالگر جزیرۀ هرمز است نقل شده که: برای تسلط بر هند و راه های آبی، کنترل سه نقطه الزامی است: تسخیر عَدَن، اداره تنگه مالاکا و دیگری تصرف هرمز در دهانه خلیج فارس که از آن دو مهم تر است. خاک جزیره هرمز غنی از مواد معدنی با تنوع رنگی بی‌نظیر است، که طیف رنگی گسترده‌ای را به ارمغان می‌آورد. این ترکیب مختصری از تنوع رنگ خاک ساحل سرخ جزیره هرمز را به تصویر می‌کشد. رنگ سرخ خاک حاصل از وجوداکسیدآهن فراوان است که در ۷۰ درصد از خاک ساحل سرخ یافت می‌شود. سنگ‌های مگنتیت، هماتیت و اولیژیست نیز به وفور در این خاک یافت می‌شوند سنگ فلز طلایی به نام “پیریت” نیز یکی از سنگ‌های معروف جزیره هرمز است که با نام‌های طلای ابلهان و چشم شیطان نیز شناخته می‌شود و دارای درصد بالایی  از سولفیدآهن است. این ترکیبات معدنی یک تنوع طبیعی بی‌نظیر را در جزیره هرمز به ارمغان می‌آورند که طبیعت رنگارنگ این منطقه را به یک آثار هنری زنده تبدیل کرده است. و در واقع لقب یهشت کیمیاگران برازنده جزیره هرمز است . 

تاریخ هرمز  

نام جزيره هرمز برگرفته از نام هرمز كهنه است كه بصورت ارمز، ارموز، اورموزيا، هارموزيا، هرموز و هرمز آمده است. املاي صحيح و تاريخي اين واژه هرموز است. در نخستين كتيبه بدست آمده در شهر فنج از ملوك هرموز كه متعلق به قرن هشتم هجري است، همين املا رعايت شده است.

موقعیت جغرافیایی هرمز

هرمز يا جزيره رنگين و زيبا قطعه زميني است وسط دريا كه با آسمان پرستاره اش در شبانگاهان چلچراغي از زيبايي ها را به تماشا مي گذارد. اين جزيره مشهور از طرف شمال و شمال غرب در 18 كيلومتري شهر بندرعباس و از طرف غرب و جنوب غرب به جزاير قشم و لارك و از طرف مشرق روبروي شهرستان ميناب و تنگه هرمز يا گلوگاه خليج فارس و از طرف جنوب روبروي راس مسندام قرار دارد و بيشتر روزهاي سال وقتي كه هوا صاف باشد جزيره و كوه هاي كم ارتفاعش را از شهر بندرعباس و كناره هاي نزديك مي توان ديد.

جزیره هرمز در میان زمین شناسان به علت این که از انواع خاک‌های مختلف تشکیل شده و تنوع بالایی دارد به بهشت زمین‌شناسی مشهور شده است

 

ساعت ۷ و ۳۵  دقیقه رسیدیم بندر زیبای هرمز. مسافران چند تا چند تا  سوار یک  سه چرخه (ظرفیت سه چرخه ها  ۶ نفر است) ،  می شدند و  با شنیدن آهنگ صدای دست و جیغ و هورا بلند میشد ، با ۱۰۰  (ت )یه دو کابین گرفتیم و وسایل را تحویل دادیم . ساعت ۸و نیم رفتیم برای صبحانه  ، قدم زنان از بلوار ولایت رسیدیم به میدانی که در وسط آنجا یک توپ قدیمی به سمت کوهها نشانه رفته بود خود نمایی میکرد .برای خوردن صبحانه رفتیم به رنگینک  که جای ترو تمیز و مرتبی بود یک  شکشوته با سیب زمینی و عدسی و تخم مرغ  و سوسیس و چای سفارش دادیم به مبلغ 330 ( ت)  اینجا هم صندلی داشت و هم پشتی  .

 با توجه به تجربه سال قبل همراهان بدون استرس و نگرانی و از دست دادن وقت ، بعد از خوردن صبحانه قدم زنان  آمدیم دم اسکله  اول یه دوری در بازارچه محلی زدیم و کمی خرید کردیم . 

در هرمز مگه میشه دختر داشته باشی و نقش حنا نزنی ،  با دیدن یک خانم محلی که نقش حنا میزد سفارش یک نقش  زیبا برای دخترم دادیم ودر این حین پسرم با توجه به راهنمایی های همراهان مشغول پیداکردن یک ماشین برای هرمز گردی و دیدن جاهای دیدنی این جزیره رنگارنگ و دلفریب  بود.

تمام بدو بدو های هرمز به این علته که  آخرین حرکت شناورها از هرمز  به قشم و بندر عباس ساعت ۳ بعد از ظهر  می باشد ، بنا براین تورها هر کجا که می خواهند بروند باید قبل این ساعت بندر باشند تا مسافران جا نمانند. البته در صورت جاماندن از شناورها فقط با قایق های تندرو با مبلغ 250 (ت) تا پاسی از شب هم می توانید به قشم برگردید که  این راه  به علت نامناسب بودن شرایط سفر پیشنهاد نمی گردد .  

به همین علت تورها ،  مسافران را تند و سریع به لوکیشن ها و جاهای دیدنی هرمز می برند و با اعلام زمان ۲۰ دقیقه زمان بازدید، زود ،تند، سریع داستان را جمع می کنند تا به جای بعدی بروند ،ظرفیت  سه چرخ ها تا ۶ نفر میباشد وبا مبلغ 1/500(م ت) و طی زمان ۳ ساعت شما را به این جا ها میبرندکه  هزینه نهار و سه چرخه ها به عهد ه خودتان است ، بعد از فروکش کردن هیاهوی تورها با یک راننده به صورت ساعتی توافق کردیم سه ساعت اول ۱/۲۰۰(م ت ) ساعت اضافه  هم ۳۰۰ (ت)  تا با خیالی راحت بتوانیم از تمام جاذبه های  این جزیره زیبا دیدن نماییم .

نکات مهم در رابطه با جاذبه ها 

 قبل از شروع و دیدن جاذبه ها، این نکات را رعایت کنید ، حتما عینک و کلاه  ،آب و نوشیدنی و لباس اضافه به همراه داشته باشید تا در صورت رنگی و یا خیس شدن عوض نمایید. از کرم ضد آفتاب استفاده کنید ، اگر صندل دارید  جلو بسته باشد خیلی بهتره چون پاهایتان آسیب نمی بیند ،  به هیچ عنوان در دره مجسمه هابه قسمت بالای اشکال و درلبه  بالای پرتگاه ها ومنظره های  رو به دریا نایستید و نزدیک نشوید . در ساحل سرخ  ازخاک های ابتدایی و بالای تپه استفاده نکنید و به صورت نزنید که خارش پوستی می گیرید اگر خواستید از قسمت پایین دم ساحل که افراد برروی آنها رفت و آمد نکرده اند استفاده کنید ، برای دیدن غار رنگین کمان حتما چراغ قوه به همراه داشته باشید . یادتان باشد سرویس بهداشتی تمیز و مرتب  فقط در ساحل سرخ می باشد . 

 علی اصغر  آقا راننده ما اهل  شیراز و یه ۱۵ سالی هم امارت زندگی کرده بودلیدر ما شد . فعلا هم چندین سال بود که بواسطه ازدواج در هرمز وگرفتار شدن در  عشقی آتشین در اینجا  ، بچه هرمز شده بود  . سر صحبت که باز شد   گفتیم علت اینکه  شیرازی ها  خونسرد هستند و زندگی را سخت نمی گیرند چیه ، گفت بخار دریاچه مهارلو  که دارای اکسیژن خالصه میریزه رو شیراز و به همین علت مردمش خونسرد شدن ، و.... 

تورلیدر ما جاهای دیدنی هرمز را پشت سر هم ردیف کرد و این هم شد به ترتیب نتیجه هرمز گردی :

 

الهه نمک 

دره سکوت و الهه نمک فیروزه ای اولین مکان دیدنی از زیبایی های دیگر جزیره زیبا و بی نظیر هرمز است که از کریستال های مختلف نمک تشکیل شده است. دیدن بلورهای نمک در هر سو بسیار جذاب است.به خصوص که زمینه این نمک ها قرمز است و در رودخانه ای که حاوی آب پر ازاملاح است جاری می باشد. سکوت مطلقی که در این دره حکفرماست باعث شده تا این مکان “دره سکوت”  نیز نامیده شود و علت آن جذب انرژی صوتی توسط نمک است. از آنجایی که سنگ نمک انرژی بسیار مثبتی از خود ساطع میکند بعد از اینکه بخشی از زمان خود را در این دره سپری کنید قطعا احساس خوشایندی خواهید داشت، به همین جهت به این دره، دره انرژی نیز گفته می شود.

 

 زیباترین قسمت این ناحیه کوهی  بلند و فیروزه ای رنگ است که چون چینهای لباس یک دختر زیبا به نظر می رسد و به همین علت به آن الهه نمک فیروزه ای هم گویند. سنگهای این کوه ها بسیار مستحکم است و سکوت این دره انسان را در خود غرق میکند. یکی دیگر از نامهای این دره، دره نمک تبرزن است، وعلت این نامگذاری وجود سنگ های نمک بسیار سختی است که در دره موجود میباشد بطوریکه در گذشته برای جدا کردن نمک کوه‌های این منطقه از تبر استفاده میکردند.  

پس از طی مسافتی 10 دقیقه ای با ماشین رسیدیم  به محل الهه  نمک با یک  پیا ده روی سبک رفتیم به دیدن  الهه  . در هنگام گردش پیشنهاد می شود از این آب میوه ی سنتی به نام میوه زیتون و یا همان گواوا که درواقع نوعی میوه استوایی است  میل نمایید و انرژی بگیرید . دربین راه انواع فروشنده  که گردنبند و مهره و دستبند و .... سنتور و گیتار زن  که تماما غیر بومی بودند مشغول فروش محصولاتشان بودند به چشم میخورد . 

 

 

 

درراه رگه های نمک که در اثر بارش باران یا رفت وآمد عابرین برروی زمین دیده می شد . به الهه نمک رسیدیم که به زیبایی در اینجا خود نمایی میکرد. در انتها  تخته سنگی با رنگهایی به طیف سبز یشمی با رگه هایی زرد ، قهوه ای و قرمز  و چین و شکن هایی بسیار حیرت انگیز و چشم نواز می بینید .  که در طی سالیان  سال  با صبر و حوصله ی فراوان  به دست توانای طبیعت با هنرمندی تمام وکمال و همدستی  آفتاب و باد و باران و بدین زیبایی در بالاترین نقطه الهه نمک نقش دامن چین و شکن خود را به نمایش گذاشته است می رسید . 

 بهترین جا برای عکاسی بالا رفتن از تپه روبروی الهه نمک و دیدن این جاذبه دیدنی است . موقع برگشت پسرم مقداری آب برروی سنگ های نمکی ریخت ، با اینکار صدای جالبی از سنگ ها به گوش میرسد .  تقریبا ۴۰ دقیقه ای ایستادیم و با اینکه از تماشای این دختر زیبای طبیعت سیر نمی شدیم رفتیم به سمت محل دوم یعنی کمپ ماجرا .

کمپ ماجرا 

اقامتگاه بوم گردی ماجرا واقع در جزیره توریستی و گردشگری هرمز در سال 2020 ساخته شد و با توجه به معماری منحصر به فرد و خلاقانه در همین سال برنده طلایی مسابقه تیدای تیوان نیز شد. بافت بسیار جذاب و متفاوت اقامتگاه ماجرا برگرفته از فضای جزیره هرمز با خاک های رنگی است به همین دلیل گنبدهای خشتی این مجموعه به رنگ های مختلف و بسیار زیبا ساخته شده است.

 لیدر ما علی اصغر آقا ، گفت همین دم در کمپ چند تا عکس بگیرید و برویم . چند سال پیش نزدیک مشهد در شهر بجنورد  یک اقامتگاه گردشگری گرفتیم از آنجایی که این اقامتگاه ها دارای پنجره هایی بزرگ و زیاد نیستند وهوا خیلی در اینجا جریان ندارد و در واقع کل فضای مسکونی در زیر یک گنبد گرد آوری شده است . شب هنگام بنده مجبور شدم درب را باز کنم و دم دربخوابم صبح دیدم که فقط من نیستم چند تا از خانواده ها جلوی اقامتگاه خود چادر زدند آمدند داخل چادر خوابیدند . بنابراین اگر مثل ما با این فضا ها ارتباط برقرار نمی کنید بیخودی برای یک شب هزینه چند 10 میلیونی نکنید .   

غار نمک

  که نرفتید هم نرفتید ، چیز خاصی ندارد ، یک محوطه کوچک ۱۰ متری که جاذبه خاصی ندارد بیخود وقت برای دیدن  نگذارید . به قول لیدر ما اگر نمی آوردمتان فکر میکردید چه جایی را از دست داده اید . 

 

دره رنگین کمان 

با طی مسافتی 10 دقیقه ای رسیدیم به دره رنگین کمان  با دیدن رنگ های این دره و تپه های اطراف آن متوجه علت نامگذاری این دره رنگارنگ می شوید . رگه هایی با رنگ زرد ،قرمز ، قهوه ای ، سفید و....  که هر یک نشانه ی نوعی از مواد معدنی و غنی این جزیره می باشد .با پای گذاشتن در این دره و نزدیک شدن به تپه ها و کوه ها یواش یواش رنگ ها بیشتر و بیشتر نمایان می شوند . هنگامی که در میان این سنگ های رنگارنگ قدم میزنید ، در هرگوشه و کنار این دره میتوانید متوجه گوناگونی و تنوع سنگ ها به لحاظ  نوع ، جنس و رنگ آن بشوید و از این همه زیبایی لذت ببرید . ( لطفا سنگها و خاک ها را نتراشید و آسیب نزنید و یا به یادگار به همراه خود نیاورید با این کار در حفظ و نگهداری طبیعت کوشا باشیم . ) با کمی ریختن آب برروی سنگها میتوانید رنگها ی مختلفی را بدست آورید و با این رنگ ها برروی دست و یا صورت خود خطوطی مثل وایکینگ ها یا سرخ پوستان رسم نمایید . با رسم یکی دو تا خط برروی صورت همراهان عکس های جالب و با مزه ای گرفتیم که خالی از لطف نبود  . 

 

دره رنگین کمان هرمز، به‌عنوان یکی از جاذبه‌های برجسته ، با طیف رنگی گسترده و متنوعی از خاک‌های رنگی شناخته می‌شود. این خاک‌ها در مصارف مختلفی از جمله دارویی، نقاشی و خوراکی به کار می‌روند. جنس خاک و سنگ‌های جزیره هرمز، ترکیبی از رسوبات نمک بر روی سنگ‌های آتشفشانی و رسی است و علت تنوع رنگ‌ها، همزمانی وجود سنگ‌های آتشفشانی، نمکی، رسی و آهنی در این جزیره است.

بااین‌حال، با توجه به فرسایش و استخراج خاک‌های رنگی برای فروش، این نگرانی وجود دارد که تنوع رنگی این دره کاهش یافته باشد. در کنار زیبایی‌های بصری، این منطقه از لحاظ تاریخی و فرهنگی نیز بسیار غنی است. دره رنگین کمان هرمز، یکی از شاهکارهای طبیعت است که با بیش از هفتاد طیف رنگی متفاوت، منظره‌ای خیره‌کننده ایجاد کرده است. برخی از این سنگ‌ها شامل مگنتیت، هماتیت و اولیژیست هستند که حاوی اکسید آهن می‌باشند. رنگ سرخ در بین این رنگ‌ها بیشتر خودنمایی می‌کند و یکی از ویژگی‌های بارز این دره است. دره رنگین کمان در جنوب غربی جزیره هرمز قرار دارد .

پس از نیم ساعت گردش در این دره و گشت و گذار با دنیای رنگها خداحافظی کردیم تا به دنیای  گذشته و به مکانی شگرف و ماورایی قدم بگذاریم هنگامی که از جاذبه های این جزایر سحر آمیز دیدن می کنید  به این فکر فرو میروید که بعد از دیدن صخره های بلند دره سکوت ، قدم زدن در دره چاهکوه ،نگاه کردن به منظره دلفریب الهه نمک و  گذر از دره رنگارنگ و....  این جزیره چگونه می‌خواهد شما راباز هم  شگفت زده کند ، کمی صبر داشته باشید ، بازی های این جزیره هنوز پایان نیافته است  ، هر لحظه با نشان دادن گوشه هایی از دلفریبی هایش شما را بیشترو بیشتر شیفته  خود می گرداند  .

دره مجسمه ها 

اینجا در مسیری با ماسه‌های نقره‌ای، کوه‌ها و صخره هایی با اشکال گوناگون در اطرافتان خودنمایی می‌کنند. این کوه‌ها که سال‌ها پیش‌ از دل آب بیرون آمده‌اند، در اثر فرسایش‌های بادی و آبی شکل گرفته و به زیباترین نحو ممکن زمین گرم و خشک هرمز را آراسته‌اند. از میان این دره پر پیچ و خم که عبور کنید در انتها در بام اینجا ودر منطقه پرتگاه  با چشم انداز ساحلی فوق العاده زیبا روبرو می شوید و درپایین پرتگاه و روبرویتان خلیج فارس خودنمایی می کند از دور می توانید تنگه هرمز و گذر کشتیها را به همراه دو دایناسور نگهبان ببینید.

نام دیگر این منطقه ساحل اسپانیایی است به گفته ی بومی های جزیره دلیل نام گذاری این منطقه به ساحل اسپانیایی، روایت یکی از گردشگران خارجی بوده که به گفته او “در تمامی سفرهایش به نقاط مختلف جهان مشابه این ساحل را فقط در کشور اسپانیا دیده که حتی این ساحل از ساحل اسپانیا هم زیبا و جذاب تر است.

دره مجسمه ها ژئو پارکی رویایی برای طبیعت گردان داخلی و خارجی محسوب میشود که اشکالی تخیلی و غیر واقعی دارد .دارای کوه ها و پرتگاه های مرتفع و دره های مجسمه شکلی می باشد که نظر خیلی از گردشگران را بخود جلب می کندو بعنوان یکی از مقاصد دیدنی برای سفر در دنیا مطرح شده است.

 دره مجسمه ها  را به جرات میتوان گفت که یکی از عجایب 7 گانه قشم است اگر هنگامی که  به تنهایی پا ی در این دره میگذارید و با نگاه کردن به اشکال ماورایی و عجیب و غریب و با گذر از باریکه ها و بالا و پایین رفتن از صخره ها که شما را یاد فیلم های علمی و تخیلی می اندازد بسیار شگفت زده می شوید   . 

اینجا یکی از منحصربه فرد ترین  جاذبه ها و مناظر طبیعی در دنیاست که ما به سادگی از کنار آنها می گذریم . باور کنید اگر همچنین صخره هایی در هر کجای دنیا قرار داشت تا به حال حداقل چندین فیلم با این  مجسمه ها و صخره ها ساخته میشد .در واقع ما شاهد تصاویر اجداد پارک ژوراسیک هستیم .  با  پیاده روی 10 دقیقه ای و به صورت معمولی و مختصر رسیدیم به دره مجسمه ها   که  می بایست از لابه لای صخره ها که در اثر مرور زمان دارای شکل و ظاهر مختلفی شده بودند (که غالبا فقط یک نفر رد میشد) عبور  کنید . 

 راه ها یکطرفه بود و باید چند لحظه ای اجازه بدهید چند نفر بیایند یا بروند تا بتوانید حرکت کنید در واقع با اینکه به شدت با آسیب زدن به طبیعت مخالفم ولی در اینجا متولی امور  میتوانست باکمی عریض نمودن این پیچ و خم ها و باز کردن معابر این مشکل را به  راحتی حل نماید .

با دیدن این صخره ها گویی سنگتراشی افسانه ای با آفریدن این اشکال میخواسته آنچه را که ما نمی توانستیم ببینیم را برایمان به یادگار بگذارد .

 هرکدام از این اشکال با توجه به زاویه دید شما تداعی کننده اشکال مختلفی از حیوانات می باشد قوه تخیل خود را آزاد بگذارید و با نگاه کردن به این مجسمه ها هر آنچه را که میتواند تجسم نمایید ، کمی سر به سر هم گذاشتیم  و این تخیل را با یکدیگر به اشتراک گذاشتیم .

  از آنجا که ما شب قبل دیر خوابیده بودیم و صبح زود بیدار شده بودیم ، دیگه باطریهایمان تمام شد و به لیدرمان گفتیم بقیه ماجراجویی بماند برای بعد از ظهر و خوردن نهار و استراحت . پس با علی اصغر آقا  ساعت 1 بعدازظهر رفتیم غذا خوری سنگار یعنی یک افسانه دریا  که دارای دو قسمت بر ای نشستن بود در داخل حیاط با حوض و فواره و میز و صندلی و البته کولرها در حیاط روشن بود یا بریم داخل و به صورت سنتی بشینیم که انجا هم کولر داشت همران به علت خستگی  در داخل حیاط نشستند .

از میز کناری پرسیدیم مزه و کیفیت چه طوره و این چیه میخورید ، گفتند خوبه اینم میکس میگو و ماهیه  به اتفاق آرا ما هم  سه تا میکس میگو وماهی با برنج به مبلغ 1/500 (م ت)  سفارش دادیم  که پس از ۱۵ دقیقه آماده شد و انصافا هم میگو و هم ماهی هر دو  خوشمزه و با کیفیت و مقدار خوبی بود که بر ای اولین بار برنج اضافه آمد ،  باتور  لیدر شیرازیمان  ساعت ۳ونیم عصر قرار گذاشتیم بیاید  منزل و بریم برای بقیه ماجراجویی پس از ۱۰ دقیقه پیاده روی رسیدیم منزل و یک استراحت کوچولو کردیم و آمدیم ساحل سرخ .

ساحل سرخ 

علی اصغر آقای شیرزای ساکن هرمز  راس ساعت آمد و با 10 دقیقه رانندگی ساعت 4 عصر رسیدیم به ساحل سرخ هنگام عبور از جاده منتهی به این ساحل کاملا جاده و کوه های اطراف به رنگ قرمز می باشد . در نظر داشته باشید که شما ابتدا وارد ساحل سرخ نمی شوید . از بالای جاده به یک محوطه و چشم انداز محسور کننده ، با نمای وسیعی از تنگه هرمز می شوید و سپس با پایین آمدن از این محوطه به ساحل سرخ میرسید که درواقع به دلیل وجود رنگ های معدنی بیشتر به رنگ لاجوردی و اکلیلی است .  ساحل سرخ به‌لحاظ رنگ شبیه خاک  مریخ است. (یعنی اگر یه آشنا تو هالیوود داشتیم حداقل یه هفت ، هشتایی فیلم اینجا ساخته میشد .) دلیل برق زدن خاک جزیره هرمز وجود کانی‌های آذرین، میکا و سیلیس است. این عناصر که حاصل فعالیت‌های آتش‌فشانی هستند همچون اکلیل زیر نور آفتاب می‌درخشند. 

 

زمانی که ما به بالای ساحل سرخ رسیدیم نم نم  باران شروع شد و هوا بسیار مطبوع و عالی بود  البته باران هی  میگرفت و ول میکرد که طرفهای غروب کلا بند آمد .ساحلی  با مناظری بکر و  خاکی سرخ و شور انگیز . هر چه تا بحال در هرمز دیدیم یکی از یکی جذاب تر و زیباتر. دراینجا در  واقع ما روبروی تنگه هرمز ایستاده ایم و به این آبراه استراتژیک نگاه میکردیم . در این قسمت چند تا مغازه کوچک که با برگهای نخل و نی و چوب  درست شده بود قرار داشت  که می توانستید خوراکی و نوشیدنی تهیه نمایید وبا سایبان  محوطه خوبی را درست کرده بودند که در صورت شدید شدن باران چند دقیقه ای را دراینجا اتراق کردیم . 

 

با کم شدن شدت باران به سمت ساحل و دریا رفتیم . یکی از کارهای جالبی که میتوانید در این ساحل انجام دهید اینه که کفش یا پاهای خودرا به ابتدا به خاک های سرخ آغشته نمایید و سپس در کنار ساحل قدم بزنید و فیلم بگیرید نتیجه بسیار عالی میشود با تلفیق رنگ قرمز و لاجوردی ساحل و دریا  انگار با هر قدمی که برمی دارید از  زیرپایتان زندگی جریان می یابد .   

 

با عبور از روی این خاک قرمز رنگ و تماشای  آسمان و دریایی آبی رنگ ،گویی شما پس از هیاهوی زندگی دمی به آرامشی دلنشین می رسید .  درواقع نیز این چنین است تمام این هیاهو ورفت آمدها با پای گذاشتن بر روی این خاک سرخ به اوج خود می رسد ،  هنگامی که در کنار ساحل  با پای برهنه برروی شنهای نقره ای  که در زیر نور خورشید برق میزند و روبه غروب آفتاب قدم می زنیدخاطراتی بس شگرف در ذهن و جان خود به یادگار می سپارید .    یکی دیگر از خواص ماسه های هرمز به قول لیدر ما  اینه که وقتی با پای برهنه  روی خاک سواحل  راه میروی قند خونت  پایین میآید . 

غار رنگین کمان 

غار رنگین کمان اغلب با دره رنگین کمان اشتباه گرفته می شود. دره رنگین کمان دارای عمقی بین 30 تا 40 متر می باشد. این دره در نزدیکی غار رنگین کمان واقع شده است و شامل کوه های بلندی است که از خاک های رنگی تشکیل شده است.

غار رنگین کمان در نتیجه ی جریان آب به سمت دریا و عبور آن از زیر کوه نمکی ایجاد شده است. در بخشی هایی از این غار چند دالان وجود دارد که بر اساس تحقیقات زمین شناسی بر اثر عبور جریان آب تشکیل شده اند. سقف این غار در قسمت های مختلف  دارای ارتفاعات گوناگون است، به طوری که در برخی از قسمت ها ناچار هستید برای عبور سر خود را خم کنید.

این غار از سنگ های رسوبی و نمکی تشکیل شده است که به صورت لایه به لایه بر روی هم قرار گرفته اند. از کنار هم قرار گرفتن این سنگ های رنگی، یک سطح صاف مانند رنگین کمان ایجاد شده است. بخش انتهایی غار از جذاب ترین قسمت های این غار است زیرا در این قسمت رنگ ها به اوج زیبایی خود می رسند. رنگ های این غار به دلیل وجود ترکیبات و مواد معدنی است. سنگ ها با فلزاتی مانند آهن ترکیب و بر اثر آن کانی های رنگی ایجاد شده اند.

یکی از نکات جالب در مورد این مکان دیدنی این است که این غار هر سال رنگ عوض می کند. هر سال تابستان به علت افزایش رطوبت داخل غار مواد موجود در آن تحت تأثیر گرما قرار گرفته و با جذب رطوبت براق تر می شوند و طیف رنگی آنها تغییر می کند. این تغییر رنگ به گونه ای است که گویا لایه ها جا به جا شده اند. به طوری که اگر شما از یک نقطه عکس بگیرید و یک سال بعد دقیقا بر روی همان نقطه بایستید و عکس بگیرید و عکس ها را مقایسه کنید متوجه  این تغییر خواهید شد.

 اگر در فصل گرم تابستان از این غار دیدن می کنید مراقب باشید که به دیواره های آن دست نزنید و یا به آنها تکیه ندهید زیرا دیواره ها خیس بوده و به راحتی آسیب می بینند و با کوچکترین تماس و برخورد ممکن است خراب شوند. توصیه می شود حتی  المقدور هنگام بازدید از این غار با صدای بلند نیز صحبت نکنید و از ایجاد هر گونه سر و صدا خودداری کنید زیرا بافت نمکی این سنگ های رسوبی کمی حساس هستند که امکان دارد بر اثر امواج صوتی نیز فرو بریزند.

ساعت 3 و نیم   عصر آمدیم غار رنگین کمان از کناره جاده قدم زنان  کم کم به سمت پایین دره حرکت کردیم برای ورود به این غار حتما نکات زیر را رعایت بفرمایید ،از آوردن بچه ها و خردسالان به دلیل کم فشار بودن هوا و همچنین نحوه ورود و حرکت در غار جدا خودداری نمایید ، حتی المقدور از تجمع و ورود چندین گروه با هم به دلیل محدودیت فضای غار و اکسیژن کم فشار  ، و سرو صدا کردن وپخش آهنگ جدا خودداری نمایید .

از بالای جاده با پیاده روی حدود 20 دقیقه کم کم به پایین دره وبا گذر از چندین پیچ و خم به ورودی غار رنگین کمان رسیدیم  ، یک تکه سنگ نمکی به رنگ سبزروشن  در ورودی این غار به عنوان نشانه وجود دارد . دهانه ی ورودی غار دارای ارتفاع کمی می باشد پس به صورت خمیده و با چراغ قوه های روشن  وارد غار شدیم  به صورت دولا و کاملا خمیده حرکت کردیم . با توجه به ارتفاع کم ورودی  وبلند قدی  بنده و پسرم در بعضی قسمتها  چهار دست و پا یواش یواش رفتیم جلو . مسیر ورودی یک طرفه است  ، بنابراین می بایست قبل از ورود به غار ابتدا اجازه دهید افراد خارج شوند ودر صورت داشتن ظرفیت  داخل بروید .

به خاطر نبود نور تنها می توانید به این شیوه از رگه های بسیار زیبای غار عکس بگیرید فلاش دوربین را در حالت اتومات قرار داده و نور های اضافی را خاموش نمایید و سپس عکس بگیرید و بعدا ادیت نمایید . یا به همراه خود چندین نور قوی که باعث انعکاس نور نگردد به همراه داشته باشید .  (متولیان امر با توجه به آفتابی بودن این جزیره به راحتی میتوانند با نصب پنل های خورشیدی و نور پردازی ، این غار بسیار زیبا و سحر انگیز را غرق در نورو روشنایی کنند و زیبایی آن را دو صد چندان نمایند . )

 دیواره و سقف غار با رگه هایی به رنگ زرد و سبز و آبی و قرمز و ... پوشیده شده است آنچنان این رنگ ها با دقت در کنار یگدیگر قرارگرفته اند که گویی نقاشی با عشق و علاقه هرآنچه را که در توان داشته برای آخرین باربرای آیندگان به ارمغان گذاشته است. هرچه به داخل می روید با دیدن تخته سنگها و دیواره های رنگارنگ، بیشتر و بیشتر شگفت زده می شوید . (از دست زدن و خراشیدن دیواره ها ویا کندن و به یادگار بردن و.... جدا خودداری نمایید و به طبیعت احترام بگذاریم ). خلاصه با روشن کردن چندین چراغ و نور گوشی ها و نور پردازی چندین نفره و به قولی همسایه ها یاری کنید توانستیم گوشه ای از نقش آفرینی شاهکار نقاش طبیعت را با خود به یادگار ببریم . 

با شلوغ شدن محوطه علی اصغر آقا لیدر ما گفت که زودتر بیرون برویم چون اینجا فضای کافی برای تنفس نداره و خوب چون ما زودتر آمده بودیم ودیگه کارمان تمام شده بود دوباره به صورت عملیات ویژه ساعت 6/15  دقیقه عصر از غار رنگین کمان بیرون آمدیم با رسیدن به ماشین هواکاملا تاریک شده بود. آمدیم بلوار ولایت نزدیک منزل از لیدرمان پرسیدیم که الان کجاها میشه رفت که باتوجه به تاریکی شب قرار بود رودخانه زعفرانی را هم ببینیم که توضیح دادبه علت بارندگی دیشب کلا  رنگهای این رودخانه شسته شده و قابل دیدن نیست الان میتوانید یک استراحتی نماید و بروید لب بندر تیاب ، با پرداخت  مبلغ 1/900 (م ت ) به لیدرمان و تشکر بابت راهنمایی ها و توضیحات از ایشان خداحافظی کردیم .  

 در نزدیکی منزل یک کافه پیدا کردیم و با خوردن  چای کرک و .. جانی تازه گرفتیم  که شد   ۳۵۰  (ت) و  قدم زنان رفتیم به سمت  تیاب بندر به قول محلی ها .  با شدت گرفتن باران رفتیم زیر یک سایبان و دیدن یک مغازه کوچک که دارای انواع وسایل تزئینی مثل لوستر و گردنبندو...   که باانواع صدف و ستاره دریایی درست  بود . از مغازه دیگری قیمت چندین دستبند که با سنگ درست شده بود گرفتیم که قیمت های خوبی داشت و به قول خودش این دستفروش های غیر بومی در جاهای گردشگری که بساط میکنند همین ها را از ما می خرند و به شما می فروشند . 

 

با کم شدن باران با 20 دقیقه پیاده روی  رسیدیم به کنار ساحلی بندر تیاب . اینجا از ابتدا تا انتهای خط ساحلی پراز کافه و رستوران  بود و مکانی برای شبگردی و زندگی شبانه اهالی هرمز به حساب میآید . درانتهای دریا  چراغ های بندر عباس در دور دست پیدا بود  . گاهی بارن کم و گاهی تند میشد و با تند شدن باران عابران همه به دنبال سرپناه جلوی مغازه ها و کافه ها دمی صبر می کردند تا از شدت باران کاسته  شود با کم شدن باران دوباره در خط ساحلی جنب و جوش وحرکت آغاز می گردید .   هوا بسیار عالی بود . گاهی کنار دریا می نشستیم و با نگاه کردن به چراغ های دوردست ازحضوردر آخرین شب جزیره هرمز خاطره می ساختیم .

همانطور که قبلا گفته شده اینجا تا دلتان بخواهد موتور سواران کوچک می بینید . یکی از این موتور سوارها  را صدا زدم گفتم چند ساله تون هست وکلاس چندمی ، راننده کلاس سوم و پشت سرش کلاس پنجم گفتم یک فیگور بگیر ببینم این هم شد نتیجه فیگور . 

در انتهای خط ساحلی و کافه ها  بقای بازمانده از یک قلعه پرتقالی ها به چشم می خورد . 

 

 نکته جالب توجه وجود کافه  رستورانهای شیک و مجلسی در این منطقه  و وجود افراد غیربومی که مشغول به کار بودند و مشخص بود این کافه ها محلی برای افراد طبقه بالا و مرفه و.... است . 

شام آمدیم فست فود  بارانی فلافل و ساندویچ مرغ و سیب زمینی که شد ۴۵۵ (ت)   

شب هنگام زمانی که به خواب می روید ،گمان می کنید  امروز پای  در سرزمین عجائب  گذاشته اید ،  همچون گم گشته ای از این سو به آن سوی  می روید  .  پس از دیدار از الهه زیبای نمک ، پای بر زمین های رنگارنگ گذاشته  و ناگهان  به گذشته ها سفر می کنید سوار بر مجسمه ها  در اعماق تاریک غارها با دنیایی از رنگ و نقش آفرینی به دنبال گنجی دست نیافتنی هستید ، سپس شتابان در ساحلی ارغوانی به آرامی در کنار دریا به تماشای غروب خورشید در پشت ابرها می نشینید . لحظه ای  غرق در زیبایی  الهه ،  لحظه ای دیگر قدم در دنیایی رنگانگ میگذارید.

روز هفتم جمعه ۳ اسفند 

صبح رفتیم از نانوایی نزدیک میدان ولایت  نان تمشی  خریدیم  که دو جور روغنی شیرین با سبزی محلی و روغنی معمولی  داشت  .

بعد از خوردن صبحانه. ساعت ۸ونیم صبح  قدم زنان رفتیم برای آخرین دور در جزیره    با15  دقیقه پیاده روی رفتیم سمت  ساحل  و تیاب بندر ، در روشنایی روز از کافه ها عکس گرفتیم . 

کافه های اینجا هرکدام دارای حس و حال و و طراحی مخصوص به خود دارند که باعث تنوع و تکراری نبودن آنها میشود و نکته جالب رنگ آمیزی و نقاشی های متفاوت هرکدام است . در جاهای مختلف قشم و هرمز هم انواع دیواره نگاره های متفاوتی دیدیم که در نوع خود تحسین برانگیز بود . یکی دیواره ها را با آینه هایی برای عکاسی تزیین کرده  ، دیگری با نقشی از  دلفین  ها و...  همین طور الی آخر یک چندتایی هم در حال طراحی موجودات دریایی بودند . 

در خط ساحلی تیاب بندر چندین محل اجاره موتور وجود دارد که در صورت نیاز می توانید از آنها استفاده نمایید . 

در کنار ساحل مرغان دریایی در نزدیکی شما پرواز میکنند و منظره جالبی به وجود میآورند اگر به همراه خود مقداری نان داشته باشید . میتوانید با غذا دادن به آنها عکس و فیلم های جالبی بگیرید . 

دریک کافه برای آخرین بار  یک چای کرک با شیر برای رفع خستگی زدیم و یواش یواش آماده شدیم تا این جزایر محسور کننده را با خاطراتی سراسر رنگانگ و پر ماجرا ترک نماییم . در راه برگشت متوجه این عابر آب شبانه روزی  شدیم . 

چون نزدیک اسکله بودیم ، برای اینکه معطل خرید بلیط شناور نشویم همراهان رفتند منزل وسایل را که صبح اول وقت جمع کرده بودیم بیآورند بنده هم قدم زنان رفتم که بلیط بگیرم .   ساعات حرکت از بندر هرمز به سمت بندر عباس به ترتیب ۷، ۹ ،۱۱ صبح و ۳ عصر میباشد و نکته جالب برای تهیه بلیط اینه که  بومی ها داخل اسکله و برای بقیه مسافرین به  محلی که در میدان بندر و خارج از اسکله قرار دارد می بایست مراجعه نمایید .   که اگر شما متوجه شدید چرا اینجوریه ما هم فهمیدیم ، ما  که نمی دانستیم شانسی از نگبان دم اسکله پرسیدم و توضیحات بالا را داد ، برای ساعت ۱۱ بلیط گرفتم چون ساعت حرکت ما با قطار از بند رعباس به تهران ساعت 3/25  دقیقه عصر بود و با توجه به اینکه بعد از ساعت 11 شناور دیگری حرکت نداشت مجبور بودیم زودتر هرمز را ترک نماییم .

  به مقصد بندر عباس  بلیط به مبلغ نفری 190 (ت) جمعا  760 (ت) گرفتیم، توجه داشته باشید که در صورت جاماندن از ساعت اولین شناور ( یعنی 7 صبح) بلیط شما فقط تا ساعت ۱۱ صبح اعتبار دارد ،  ضمنا اگر هم خیلی عجله دارید و نمی خواهید با شناور ها سرساعت حرکت کنید در بندر تیاب با قایق های تندرو و با یک جلیقه نجات  با مبلغ ۲۵۰ (ت) حتی تا پاسی از شب هم میتوانید به بندر عباس و یا قشم بروید . (  با توجه به اینکه سفر راحتی نیست  کلا توصیه نمی گردد مگر در موارد ضروری ).  با رسیدن به اسکله و تایید بلیط ها ساعت ۱۰و ۵۰ دقیقه صبح  سوارشناور شدیم تا ظرفیت مسافران تکمیل  بشه و با حرکت برسینه امواج برسیم اسکله شهید حقانی بندر عباس  .

 بالاخره پس از تکمیل مسافران ساعت ۱۱و ۱۵ دقیقه حرکت کردیم .  تقریبا  ۴۵ دقیقه در راه بودیم که اکثر مسافرین را بومی ها جزیره تشکیل می دادند  فقط صدای چند تا جیغ و گریه بچه و ... به قول همراهان سمفونی گریه و  صدای آهنگ گاه و بیگاه تبلت تا بندر به گوش میرسید . ساعت ۱۲ و ۵ دقیقه رسیدیم بندر  ابتدا با ون های برقی از اسکله به پارکینگ تاکسی ها و از آنجا با مبلغ ۲۵۰ (ت) ساعت ۱بعد از ظهر  رسیدیم راه آهن ، در بین راه راننده تاکسی که عاقله مرد سرحالی که بازنشسته  شده بود سر صحبت باز کرد و گفت  من   یه ۱۰ سالی در دبی کارکردم  و برگشتم  وطن ، علت را پرسیدیم ، گفت پدر و مادر من هنوز زنده اند (اینجا چون جوانها خیلی زود ازدواج میکنند فاصله سنی بین والدین و بچه ها خیلی زیاد نیست) ایشون با پدرش 17 سال فاصله سنی  بیشتر نداشت ،وفقط یک برادرو خواهر هم داشت که تعجب کردیم. ایشون خواهرش دبی زندگی میکرد و خودش هم سالی یکبار میرفت اونجا دیدار با دوستان قدیم ، تا اینجا با هرکدام از جنوبی ها که صحبت کردیم هر کدام چندین سال در یکی از این کشورهای حوزه خلیج فارس به کار و زندگی مشغول بوده اند  . 

پرسیدم خب چرا برگشتی تعریف کرد من چند سال اونجا بودم و خیلی خوب بود برای مرخصی آمدم موقع برگشت دیدیم که خواهرم رفته دبی برادرکوچکترم هم مشغول تحصیله من باید یا باید پدر و مادرم بفرستم  خانه سالمندان یا خودم اینجا باشم و از آنها نگهداری کنم پیش خودم گفتم من اگر همچین کاری انجام بدهم فردا بچه های خودم هم من و می برند خانه سالمندان به همین خاطر موندم و نرفتم ، دمش گرم .  اتفاقا در همین حین پدرش زنگ زد و صحبت کرد  گفتم پدر چند سالش هست گفت ۷۵ سال .  خودش سه قلو دختر داشت یک داماد از تهران دو تا از بندر عباس ، عکس نوه ها را نشان داد  و با آرزوی دیدن  عروس و دامادی نوه ها از ایشان خداحافظی کردیم . 

 ابتدا میخواستیم وسایل مان را به قسمت  امانت  راه آهن بسپریم و تا زمان حرکت که ساعت ۳و ۲۵ دقیقه عصر بود راحت بریم اینور و انور که گفتند صندوق ها خراب است و امانت نداریم ، پس پدر مسئول مواظبت از وسایل شد  و بقیه برای صرف نهار رفتند رستوران راه آهن . امروز فقط زرشک پلو و جوجه و  استامبولی داشت که همان جوجه وزرشک پلو گرفتیم که شد ۷۵۰ (ت) مزه و کیفیت و اندازه زرشک پلو خوب بود،  پس از صرف غذا و یه دوری در راه آهن بندر زدم و با  صحبت ازفردی که معلوم بود از مسئولین راه آهن هست  درباره ی جانمایی محل جدید صندوق های امانات پرسیدم که گفت  هماهنگی لازم را انجام داده اند و این قسمت کلا دوباره بازسازی میگردد . برای استراحت میتوانید از نمازخانه سالن استفاده نمایید ، ماهم خواستیم ببینیم میشود مثل تام هنکس در فیلم ترمینال روی صندلی ها دراز بکشیم و یه استراحتی کنیم که  تا  چشم مان را نبسته بودیم که یک خانواده با چند تا بچه کوچک پشت سرمان مستقر شدند و پس از ۲۰ دقیقه با کمر درد بلند شدیم و پیش خودمان گفتیم  نه، ما اینکاره نیستیم.

یواش یواش با نزدیک شدن به ساعت  حرکت و حجم بار زیاد  مسافرین ، ما هم مثل بقیه رفتیم داخل صف  .پس از جابجایی وسایل قطار راس ساعت ۳و ۲۵  عصر قطار حرکت کرد ، مهماندار چای راآورد و برای شام سفارش گرفت غذا فقط جوجه و قرمه سبزی بود  مااز هردو نوع گرفتیم تا یه تست هم قورمه سبزی قطار را بزنیم ، در ایستگاه فین از قلعه تاریخی فین که هنگام آمدن نتوانسته بودیم عکس خوبی بگیریم چند تا  عکس گرفتیم و از کنار نخلستانها عبور کردیم . و ازدیدن  آخرین غروب هرمزگان لذت بردیم .  

 

بعد از طی  حدود۴۰  دقیقه از داخل بزرگترین تونل ریلی ایران به مسافت ۳ کیلومتر عبور کردیم. ساعت ۵و نیم که برایمان میان وعده که ساندویچ ۸۰ درصد کالباس گوشت  با نوشابه بودآوردند ،تازه فهمیدیم که بعله ما واگن وی آی پی هستیم . 

قطار در ایستگاه گل گهر سیرجان بر ای نماز ایستاد و ساعت ۸ و ۴۵  دقیقه شب مهماندار شام را آورد که قورمه سبزی خوب بود ولی جوجه کباب به علت شوری زیاد قابل خوردن نبود  که به مهماندار گفتیم که به  مسئول مربوطه خبر دهد ، البته این بنده خدا تقصیری نداشت ، گفتم خدایی زرشک پلو با مرغ بندر عباس شرف داشت به این غذا ،.به طور معمول غذاهای برگشت قطارها  به سمت تهران دارای کیفیت خوب و یا حتی قابل قبول هم نمی باشد ، پس پیشنهاد میگردد برای شام شب قطار  استثناعا از ساندویچ سرد و الویه و یا همان غذای تست شده راه اهن را استفاده نمایید . خب پس از کمی صحبت خوابیدیم و صبح  با دیدن برف روی کوه های نزدیک کاشان  فهمیدیم که سرما از آنچه که می بینید به شما نزدیکتر است .

هزینه شام و صبحانه و چای شد ۸۰۰ (ت)َ  

با نزدیک شدن به تهران  و دیدن کوه های  پوشیده از برف یواش یواش لباس های گرم را پوشیدیم و ساعت  ۱۳  رسیدیم  راه آهن تهران و این سفر را با خاطراتی بسیار شورانگیز به یاد سپردیم . 

جمع هزینه های انجام شده در هرمز : 

برای اسکان : 2 میلیون تومان 

خورد و خوراک : 5/500/000 تومان 

 حمل و نقل : 3/770/000 تومان 

 به هرکجا که رفتی ، باز به خود ،

خواهی رسید . 

پایان هر سفر ، شروع سفر دیگری است . 

دل تنگی های دریا در سینه باقی می ماند . 

و از این پس ، در دل تو همیشه سفر خواهد بود . 

  ( شعر از فروغ فرخزاد )